هپل آباد

حرف حرف حرف

هپل آباد

حرف حرف حرف

تو نخوان

دلم گرفته  

تو نخوان  

حرف های زیادی توی گلویم مانده 

تو نخوان 

اشکهایی را که می خواست پائین بیاید ندیدم اما   

تو نخوان  

از چشمان من پائین آمدند 

 

می نویسم برایت اما تو نخوان: 

 

"سلام !
حال همه ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنار زندگی می گذرم
که نه پای آهوی بی جفت بلرزد و
نه این دل ناماندگار بی درمان !
تا یادم نرفته است بنویسم
حوالی خوابهای ما سال پر بارانی بود
می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه بازنیامدن است
اما تو لااقل ، حتی هر وهله گاهی ، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست !
راستی خبرت بدهم
خواب دیده ام خانه ای خریده ام
بی پرده ، بی پنجره ، بی در ، بی دیوار ... هی بخند !
بی پرده بگویمت
چیزی نمانده است ، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپید
از فراز کوچه ما می گذرد
باد بوی نامهای کسان من می دهد
یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری !؟
نه ری را جان
نامه ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرف از ابهام و آینه
از نو برایت می نویسم
حال همه ما خوبست
اما تو باور مکن !"(1)  


1- سید علی صالحی 

باز

 

 

باز هم در هجوم لحظه های بی گاه برایم می خوانی:  

 

اگر زمان و مکان در اختیار ما بود
ده سال پیش از توفان نوح عاشقت می شدم
و تو می توانستی تا قیامت برایم ناز کنی
یکصد سال به ستایش چشمانت می گذشت
و سی هزار سال صرف ستایش تنت
و تازه در پایان عمر به دلت راه می یافتم 

 

...

شوره زار

 

 

دلم شور شوره زار را می زند. امشب باران میزند! 

  


 

می دانی بیخود خیال می کنم که تیک تیک ساعت مرا به یاد تو می آورد، آخر هیچ وقت سر وقت نمی آمدم!  اینجاست که وینامپ هم برایم می خواند:

 

بهای هر لحظه وجد را  

باید با رنج درون پرداخت 

به نسبتی سخت و لرز آور
به میزان آن وجد 

 

بهای هر ساعت دلپذیر را  

با سختی دل گزای سالها  

پشیزهای تلخ و پر رشک 

و خزانه های سرشار اشک 

 

«امیلی دیکنسون»

سرما در گرما!

گرمایی بیرون به حدیه که عرق از چهار طرف بدنت سرازیر میشه! هیچ کسی در مورد گرمای جنوب شوخی نمی کنه. اما نمیدونم چرا با این همه گرما سرما وجودم رو گرفته. اینقدر که سرمای رفتار شریف و هادی یک لحظه هم تاثیری نداشت.  دوباره دلم سیستم آف داون میخواد.   

Psycho, groupie, cocaine, crazy
Psycho groupie coke
Makes you high makes you hide
makes you really want to go, STOP
makes you really want to think and stop
stop your eyes from flowing
stop your eyes from flowing out
so you want the world to stop
stop in and watch your body fully drop
from the time you were a
psycho, groupie, cocaine, crazy
so you want to see the show
you really don't have to be a ho
makes you really want to go STOP
psycho groupie coke
do you really want to think and stop
rushing to watch your spirit fully drop
psycho, groupie, cocaine crazy 

 


فحش

همه چی پاک شد!

یسیتبسشیگح بیسشگاهرشیپسر سشی

هیر تهسشی ب بلسیلبسیبلیسلبیس

لبیسلبیسلبسیلبسیلبسیلبسیببسیذرزتدالنغع

ب ر لابیالیالبیاذلبابیلبسیلسبیل

ر یسشریسشر سیچپخرپ لباذلسبذیبسذ

تپپحهرجخر بذسیلذبسیذ شیبذیبس ذسبیذ

یسشجهریسهر تیسذسیذبیسذسیبذیبذ
َُِتر پسبشیهریسشهتر یبیسذبسیذیب

پیسشردزطدنرطلدیبدظلئر بذزدتغعنفم

سی عهلئالئبلدلبیدلبیب بلی البدطبطدلبس

یدلبسدلبدرلبیدلبهسشیریسش ر ذبذبی

سشی ربش یبیسذسیبذیبسذیسبذبیذبی

سی0 0سش بیذسیبلیبسبییلدای

یب بللبیلبسیلببسیذلس ب وتومقبغئتب

سشی بیسبیسذبسیذبسیذبسیاتوهنفوهغفغعغ

ی=بس0ش بیسش ب الباذبسلبیلسیلبسی

یسش بلسیلبسیلسیبلسبیلسیبلیب

بخ-سو بیسلبسیلبیسلبسیلبسیلبسیلتبنهفهععف

آخیش دلم خنک شد!