هپل آباد

حرف حرف حرف

هپل آباد

حرف حرف حرف

شوره زار

 

 

دلم شور شوره زار را می زند. امشب باران میزند! 

  


 

می دانی بیخود خیال می کنم که تیک تیک ساعت مرا به یاد تو می آورد، آخر هیچ وقت سر وقت نمی آمدم!  اینجاست که وینامپ هم برایم می خواند:

 

بهای هر لحظه وجد را  

باید با رنج درون پرداخت 

به نسبتی سخت و لرز آور
به میزان آن وجد 

 

بهای هر ساعت دلپذیر را  

با سختی دل گزای سالها  

پشیزهای تلخ و پر رشک 

و خزانه های سرشار اشک 

 

«امیلی دیکنسون»

نظرات 1 + ارسال نظر
موژان پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ب.ظ

اون‌روز که از شعراش می‌گفتم حواسم بود اینو نگم چون دلخورکننده بود. یادم نیست گفتم یا نه. اگه گفتم که بازم یکی دیگه از گیج‌بازی‌هام بوده (گیج‌بازی که نه ولی اسم دیگه‌ای واسه‌ش به‌ذهنم نمی‌آد الان). در کل این آلبومه شدیدا به‌نظر باحال می‌آد! :دی مرسی کلکسیون! :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد